این حرکت یک جهاد تمام عیار است. حرکتِ عظیمی که در دوران جمهوری اسلامی، با الگوگیری از نهضت جهادی صدر اسلام شکل گرفت. از سی سال پیش، جوانان متدیّن و انقلابی تحت عنوان اردوهای جهادی، به روستا میروند و از درو کردن گندم تا واکسن زدن به دام و راهاندازی آب و برق در خدمت روستاها هستند.
دهها هزار دانشجو و غیردانشجو در طول سال، در نقاط مختلف کشور، درگیر اردوهای جهادی هستند. گروههای متعدد از جوانان با میانگینِ جمعیت 70 تا 100 نفر، به مناطق محروم، روستاهای دور افتاده رفته و به مردم برای رضای خدا خدمت میکنند. از خانهسازی و بهداشت و کشاورزی و دامداری تا مسائل فرهنگی و تعلیم و تربیت مشغولِ خدمت هستند.
اردوهای جهادی؛ سرعت در توسعه و آبادانی
بنده زمانی به دوستان عرض کردم که سریعترین رکورد توسعه و آبادی، در اردوهای جهادیِ صدر انقلاب تجربه شد. در تاریخ ایران و در عرض جغرافیای جهان، توسعه اقتصادی و مادی به این سرعت نداشتهایم. علت هم انگیزهی جوانان بود. اگر قرار بود مناطق محروم ما با بوروکراسی رسمی حکومت و بر اساس پروتکلها و قراردادهای مادی -که برای فرد چقدر حقوق یا اضافه حقوق یا حق مأموریت برای کار کردن در مناطق محروم در نظر گرفته شود- آباد شود، هیچوقت آن همه مناطق محروم با آن سرعت آباد نمیشد و همچنان بدون آب و برق و جاده و بهداشت باقی میماند. اگر کسی آمار بگیرد در اوایل پیروزی انقلاب، که کشور در محاصرهی اقتصادی بود، درگیری داخلی داشت، گرفتار ترورهای داخلی و جنگ با عراق بود؛ چطور این همه آبادسازی داشته، به این مطلب میرسد که جوانان ما آن زمان دنبال تشریفات نبودند، همچنان که شما هم نیستید.
خدمت کردن اشرافی!
بعضیها خدمت کردنی هم میخواهند اشرافی خدمت کنند. مقدمات آماده باشد، دستشان را ببوسند و با سلام و صلوات تشریف ببرند آنجا و خدمت کنند. این یک حالت است. حالت دیگر این است که جوانان با دست خالی و حتی خرج کردن از جیب خودش، کار و زندگیشان را رها کنند و به جهاد بروند. سراغ دارم بچههایی را که پول توجیبی خود را نگه میداشتند تا بتوانند در مناطق محروم خرج کنند. هیچ کس هم نمیفهمید جز خودشان و خدا.
خودسازی و خودیابی جهادگر
اولاً به شما بگویم که این اردوهای جهادی و خدمت به خلق، برای خودِ فرد بیش از خلق مفید است. البته خدمت میکنید و منافعی برای روستائیان و مناطق محروم دارد، اما برای خودتان بیشتر منافع دارد. کِرم تا وقتی که در پیله خودش است، موجودیست مشمئز کننده، اما وقتی از پیله خودش بیرون میآید، یکی از زیباترین موجودات میشود. انسان هم همینطور است. ما تا وقتی در پیلهی خودمان هستیم، یعنی تا زمانی که فقط به منافع خودمان فکر میکنیم، انگیزههایمان صرفاً شخصی و نفسی و مادیست و محدود به دنیای شخصی خودمان. مثل همان کِرم هستیم و داریم میلولیم که اگر ما را از بیرون نگاه کنند نفرتانگیز هستیم. اما آن وقت که رشد میکنیم و از پیلهی خود بیرون میآییم، پروانه شده و میتوانیم پرواز کنیم و از بالا همه چیز را تماشا کنیم. هم خودمان زیبا میشویم و هم همه چیز را از بالا، زیبا میبینیم. آن وقت است که فقط به فکر منافع خود نیستیم، واقعبین و دردمند شدهایم. از خدمت به دیگران لذت میبریم و رشد معنوی میکنیم.
این رشد برای شما که به اردوهای جهادی میروید، مفیدتر از کسانیست به آنها خدمت میکنید. فرمود: «من عملا صالحً فلنفسه». هر کس هر عمل صالحی انجام میدهد در واقع برای رشد خودش انجام میدهد. لذا کسی که کار جهادی میکند نه از خدا طلبکار است و نه از هیچ کس دیگر. برای اینکه هر کاری انجام میدهد، برای رشد خودش است.